گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد ششم
[سوره آلعمران ( 3): آیات 98 تا 101 ] ....




ص : 274
اشاره
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَ هِیدٌ عَلی ما تَعْمَلُونَ ( 98 ) قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُ دُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ
تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ( 99 ) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ
إِیمانِکُمْ کافِرِینَ ( 100 ) وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلی عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلی صِ راطٍ مُسْتَقِیمٍ
(101)
[سوره آلعمران ( 3): آیه 98 ] .... ص : 274
اشاره
( قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلی ما تَعْمَلُونَ ( 98
ترجمه و شرح .... ص : 274
صفحه 134 از 225
خداوند متعال در این آیه مبارکه بدنبال پاسخ به ادعاء اهل کتاب و باز کردن مشت آنها در بسیاري از ادعاهاي دروغ و بیاساس به
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله دستور میدهد که با زبان ملامت و سرزنش از آنها بپرسد مطالبی که در آیات قرآن در باره اینکه
منع یهود از بعضی غذاهاي گوارا بخاطر عقوبت و کیفر آنان بوده و یا کعبه بهترین بقاع زمینی براي ستایش خدا معرفی شده و در
دین اسلام قبله قرار داده شده و همچنین ابراهیم علیه السّلم بفرمان خدا از دیر زمان خانه کعبه و شالوده اسلام را بنا نهاده و نبوتی را
که در کنار آن و براي احیاي آئین ابراهیم برخاسته است و در تورات هم نشانههاي آن را خواندهاند چرا و بچه دلیل از آنها چشم
پوشیده و آیات الهی و رسالت مشهود را نفی میکنید و چون توجیه و دلیل ندارند باید بیندیشند و از کفرشان باز گردند و دین
خدا را از تعصب و امتیاز جوئی و بهرکشی که خوي آنان گردیده است برهانند و بدانند که خداوند ناظر اعمال و کردار آنها است
و بکیفر اعمالشان خواهد رساند چنانکه میفرماید:
اي رسول گرامی باهل کتاب و به یهود و نصاري که میگویند تورات ص: 275
و انجیل از سوي خدا نازل گشته بگو اي صاحبان کتاب چرا بآیاتی که شما را دلالت بر صدق و درستی محمّد صلی اللّه علیه و آله
و شرافت و اهمیت خانه خدا و به حلیّت طعام قبل از نزول تورات راهنمائی میکند کافر میشوید و حق را مستور میدارید اگر برهان
دارید بیاورید و گر نه بدانید که خداوند بر آنچه که شما میکنید آگاه و گواه است و شما را در مقابل این اعمال و رفتارتان
مجازات خواهد کرد.
از این آیه استفاده میشود که انکار نبوت پیامبر اکرم موجب خشم الهی و باعث عذاب و کیفر او خواهد بود.
(98)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 275
گو چرا پوشید اي اهل کتاب چشم از آیات حق بر ناصواب
حق بود شاهد بر آنچه میکنید دور خود چون کرم پیله میتنید
(98)
ص: 276
شأن نزول .... ص : 276
تفسیر کشف الاسرار و نمونه بینات مینویسند:
این آیه در باره یهودیان نازل گشته که آنها نبوت و رسالت پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله را انکار میکردند و حج را واجب
نمیدانستند و آیاتیکه بر وجوب حج دلالت میکرد قبول نمیکردند.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 276
قوله تعالی قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ قول و قیل و قیلۀ مصدر بمعنی گفتی- گفتار- سخن و کلام است قاموس و اقرب الموارد مینویسد:
قول بمعنی کلام یا هر لفظی است که زبان آن را افشاء میکند تمام باشد یا ناقص چنانکه در آیه 123 سوره نساء و آیه 263 سوره
صفحه 135 از 225
بقره میفرماید:
وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا- قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَۀٍ یَتْبَعُها أَذيً:
بنظر راغب قول بر وجوهی بکار رفته و اظهر آنها کلمه یا کلمات مرکب از حروف است که بوسیله تکلّم ظاهر گردد مفرد باشد یا
مرکب و بنوشته نثر طوبی قول در چندین معنی بکار برده میشود. ص: 277
1) سخنی که از زبان بیرون میآید چنانکه در آیه 5 سوره نساء میفرماید: )
وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً:
2) سخنی که در دل میگذرد چنانکه در آیه 8 سوره مجادله میفرماید: )
وَ یَقُولُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ لَوْ لا یُعَذِّبُنَا اللَّهُ:
3) الهام چنانکه در آیه 85 سوره کهف میفرماید: )
قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ یعنی ذو القرنین را باین مطلب ملهم کردیم.
4) کنایه از عمل چنانکه در آیه 11 سوره فصلت میفرماید: )
قالَتا أَتَیْنا طائِعِینَ: در این آیه نسبت قول و سخن بآسمان و زمین کنایه از فعل و عمل و زبان حال مناسب با احوال خودشان است.
5) علم خداي تعالی چنانکه در آیه 6 سوره یس میفرماید: )
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلی أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ.
و بطور کلی قول خدا یا بوسیله خلق صوت است مثل صدائی که از درخت بر موسی رسید و یا بوسیله فهماندن مطلب و الهام و
وحی است و یا اراده خداست که با قول تعبیر میشود چنانکه در آیه 69 سوره انبیاء میفرماید:
قُلْنا یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهِیمَ:
و از این ماده است:
تقوّل- از خود گفتن- دروغ بستن- نسبت دادن- بهم بافتن چنانکه میفرماید:
«1» أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ
__________________________________________________
1) آیه 33 سوره طور. )
ص: 278
اقاویل- جمع اقوال و اقوال جمع قول و آن جمع الجمع است و بقول برخی از علماء اقاویل جمع اقوولۀ مانند أعاجیب جمع أعجوبۀ
چنانکه در آیه 44 سوره حاقه میفرماید:
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنا بَعْضَ الْأَقاوِیلِ قائل- اسم فاعل یعنی گوینده- سخنگو چنانکه در آیه 10 سوره یوسف میفرماید:
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ:
مقول و مقولۀ اسم مفعول یعنی مطلب گفته شده و مقال اسم مکان یعنی جاي گفتار.
ص: 279
[سوره آلعمران ( 3): آیه 99 ] .... ص : 279
اشاره
صفحه 136 از 225
( قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ( 99
ترجمه و شرح .... ص : 279
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان میکند که کار اهل کتاب بجائی رسیده که مردم را از رفتن براه راست باز میدارند و
نمیگذارند که کارها در مجراي مستقیم خود پیش رود بلکه راه کج را دوست داشته و مردم را نیز از راه راست و از سبیل الهی
منحرف میسازند و راه مستقیم خدا را در نظر آنان نا درست و کج جلوه میدهند در صورتی که آنها در کتب خودشان دیده و
میدانند که قبله بودن کعبه از اختصاصات اسلام است و دین اسلام هم بر سلامت رفتار و گفتار استوار و با صفا و نزدیکی دلها
آمیخته است با اینحال اهل کتاب از راه حق سرپیچی کرده و از آن پیروي نمیکنند این نیست جز پافشاري بیدلیل بر گمراهی و
کجی ولی باید بدانند که اگر اینها از راه و روش خود غافلند و دیگران را اغفال میکنند خدا از انگیزهها و آثار کارها و ساخت و
سازهاشان بهیچ وجه غافل نیست لذا میفرماید:
اي رسول گرامی به یهود و نصاري بگو اگر خودتان حاضر به پذیرفتن ص: 280
حق نیستید چرا اشخاصی را که بقرآن ایمان آوردهاند و یا میخواهند ایمان بیاورند از راه خدا منصرف میسازید و راه درست و
مستقیم خدا را در نظر آنان کج و نادرست جلوه میدهید و براي دین حق اسلام عیب و نقصان جستجو میکنید و آنها را بشبهاتی
که در دین داخل میکنید بگمراهی میکشانید و حال آنکه خودتان بدلائلی که در کتب خود دارید شاهد هستید که دین اسلام دین
حق بوده و راه مستقیم الهی است ولی شما زعماي قوم و علماي یهود و نصاري که طالب ریاست هستید حق را کتمان کرده و با
روشن کردن آتش کینههاي فراموش شده مردم را از راه راست منحرف میسازید ولی باید بدانید که خدا از آنچه میکنید و
توطئههاي پنهانی که دارید غافل و بیخبر نیست و شما را مجازات خواهد کرد.
(99)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 280
گو چرا دارید باز آن را ز راه کش بود ایمان بحق بیاشتباه
بر کجی خوانید او را از عناد وز ره توحید بر کفر و فساد
وانگهی شاهد شما بر منهجید نیست غافل حق ز اعمال ار کجید
(99)
ص: 281
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 281
قوله تعالی لِمَ تَصُدُّونَ:
صدّ و صدود- بنظر راغب گاهی بمعنی اعراض و انصراف و گاهی بمعنی منع و برگرداندن است یعنی هر دو هم لازم و هم متعدي
است ولی بعقیده صاحب مجمع، صحاح، قاموس، و اقرب کلمه صدود بضمّ اول لازم و بمعنی اعراض است ولی صدّ هم لازم و هم
صفحه 137 از 225
متعدي بکار برده شده است و افعال آن در صورت لازم بودن از باب نصر ینصر و ضرب یضرب و در صورت متعدي بودن فقط از
باب نصر ینصر آمده است چنانکه خداوند متعال در آیه 91 سوره مائده میفرماید:
وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ:
ولی کلمه صدود فقط یک بار در قرآن آمده آنهم بر خلاف عقیده راغب بصورت لازم بکار برده شده است چنانکه میفرماید:
یعنی میبینی که منافقان از تو اعراض میکنند اعراض محکم. «1» رَأَیْتَ الْمُنافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً
مخفی نماند همه افعال مضارع این ماده در قرآن از باب نصر ینصر آمده مگر در آیه 57 سوره زخرف که در آن از باب ضرب
یضرب آمده است چنانکه میفرماید:
وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلًا إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ:
__________________________________________________
1) آیه 61 سوره نساء. )
ص: 282
با اینکه طبق نوشته مجمع اهل مدینه و ابن عامر آن را بضم خواندهاند.
و از این ماده است:
صدید- یعنی آنچه بین گوشت و پوست مانع میشود مانند چرك چنانکه در آیه 16 سوره ابراهیم میفرماید:
مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ:
و بعضی آن را بمعنی آب جوشان گرفتهاند که در اینصورت شاید با کلمه حمیم که بارها در قرآن در وصف آب جهنم گفته شده
یکی باشد چنانکه در آیه 15 سوره محمّد فرموده است:
وَ سُقُوا ماءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ:
و در آیات قرآن در معانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی رو گردان شدن چنانکه در آیه 55 سوره نساء میفرماید: )
فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ یعنی اعرض عنه:
2) بمعنی مانع شدن و بازداشتن چنانکه در آیه 25 سوره حج میفرماید: )
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ یعنی و یمنعون النّاس عن دین الاسلام:
این معنی در آیات قرآن فراوان دیده میشود.
3) بمعنی خندیدن چنانکه میفرماید: )
یعنی یضحکون استهزاء به: «1» وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلًا إِذا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ
__________________________________________________
1) آیه 57 سوره زخرف. )
ص: 283
[سوره آلعمران ( 3): آیه 100 ] .... ص : 283
اشاره
صفحه 138 از 225
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ کافِرِینَ ( 100
ترجمه و شرح .... ص : 283
خداوند متعال پس از نداء و خطابهاي عتاب آمیز باهل کتاب آنها را بحال خود واگذاشته و بمؤمنین و کسانیکه چشم و گوششان
باز و شنوا شده و بآیات و راه خدا ایمان آورده و گرایش یافتهاند خطاب میکند که از فتنه و کینه اهل کتاب بپرهیزند و از سخنان
مسموم آنها تحت تأثیر قرار نگیرند زیرا این گروه کاري جز آن ندارند که مردم را بگمراهی کشند لذا اگر از این گروه پیروي کنید
شما را آنچنان از ایمانتان برمیگردانند که ناآگاه و ناگاه کافر گشته و سر از کفر در میآورید و میفرماید:
اي کسانیکه بخدا و رسول او ایمان آوردهاید و اي طایفه اوس و خزرج و جماعت انصار اگر از گروهی از اهل کتاب که در کفر و
نفاق باقی ماندهاند و کارشان جز نفاق افکنی و کینه توزي چیزي دیگري نیست اطاعت کنید و گفتار آنان را بپذیرید و کینههاي
دیرینه دوره جاهلیّت را زنده نمائید شما را پس از ایمان آوردن بکفر باز میگردانند.
و عقوبت ارتداد از دین سختتر از کفر و احکامش مشکلتر از آن است از این آیه استفاده میشود که نهضت اسلامی از همان
سالهاي نخست که در مدینه ص: 284
پایه میگرفت در معرض خطر عدهاي از اهل کتاب بوده و آنها بهر وسیلهاي ممکن میکوشیدند که نو مسلمانان را بدنبال خود و
بارتداد بکشند و برانگیختن کینههاي جاهلیت در میان مهاجر و اوس و خزرج نمونهاي از همین نقشه ارتدادي آنان بود.
(100)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 284
اي گروه مؤمنان ز اهل کتاب گر شما فرمان برید از ناصواب
باز گردانند از آیینتان بعد از ایمان کافران دینتان
چون مجاهد کافکند نفسش بچاه با هوایش گر رود گامی براه
(100)
ص: 285
شأن نزول .... ص : 285
1) در منثور از ابن عباس روایت کرده و میگوید: )
گروهی از انصار از قبیله اوس و خزرج گرد هم نشسته گفتگو میکردند بعضی از یهود از آن محل گذر نموده و از ائتلاف
مسلمانان و قبیله اوس و خزرج که سوابق خونینی با یکدیگر داشتند رشک برده و شخصی را گماشتند تا بآنها نشسته و وقایع و
خاطرات گذشته آن دو قبیله را بیاد آورده و آنان را تحریک نماید وي اشعار مربوط به جنگ بغاث را که بین اوس و خزرج در
زمان جاهلیّت اتفاق افتاده بود براي آنها خواند انصار از این سخنان غضبناك شده و به قیل و قال افتادند و تصمیم گرفتند که جنگ
بکنند پیامبر اکرم از ماجرا مطلع گشته و در محل حاضر شد و پس از مذمت آنان فرمود اي جماعت انصار خداوند شما را بدین
صفحه 139 از 225
اسلام هدایت فرمود و شرك و نفاق را از بین شما برداشت سزاوار نیست که با وجود من که در بین شما هستم بامر جاهلیّت اقدام
نمائید انصار پس از شنیدن مواعظ رسول اکرم ساکت شده و با هم آشتی کرده و مصافحه و معانقه نموده و متفرق شدند در آن
موقع این آیه نازل شد.
2) زید بن اسلم و سدي گفتهاند که این آیه در باره اوس و خزرج نازل گردیده هنگامیکه عدهاي از یهودیان قصد داشتند با )
تحریکات خویش آنان را از دین الهی اسلام خارج نمایند.
تفاسیر فریابی و ابن ابی حاتم نیز این روایت را از ابن عباس نقل کردهاند.
ص: 286
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 286
قوله تعالی یَرُدُّوکُمْ:
ردّ- یعنی برگرداندن و آن بر دو قسم است:
1) برگرداندن ذات شیء چنانکه در آیه 13 سوره قصص میفرماید: )
فَرَدَدْناهُ إِلی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها:
2) برگرداندن حالت شیء چنانکه در آیه 5 سوره تین میفرماید: )
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ:
از این ماده است:
تردّد- بمعنی رفت و آمد پیدرپی، اضطراب و دو دلی چنانکه در آیه 45 سوره توبه میفرماید:
وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ:
ارتداد- یعنی بازگشتن به راه اول چنانکه در آیه 21 سوره مائده میفرماید:
لا تَرْتَدُّوا عَلی أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ:
مرتدّ- اسم فاعل بمعنی برگشت کننده مردود اسم مفعول بمعنی بازگشت شده چنانکه در آیه 76 سوره هود میفرماید: أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 6، ص: 287
وَ إِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذابٌ غَیْرُ مَرْدُودٍ:
مردّ- مصدر میمی است یعنی برگرداندن، بازگشتن که هم لازم و هم متعدي بکار برده شده است چنانکه در آیه 11 سوره رعد
میفرماید:
وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ:
راد- اسم فاعل بمعنی برگشت دهنده چنانکه در آیه 85 سوره قصص میفرماید:
إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلی مَعادٍ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدي
ص: 288
[سوره آلعمران ( 3): آیه 101 ] .... ص : 288
صفحه 140 از 225
اشاره
( وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلی عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 101
ترجمه و شرح .... ص : 288
خداوند متعال در این آیه مبارکه مؤمنین را مورد خطاب قرار داده و از آنها میپرسد.
چگونه میشود که کافر شوید و بکفر برگردید و چه زشت و ناپسند است که شما پس از ایمان بطرف کفر برگردید و حال آنکه
شما با پایه ایمانی که دارید مرتبا آیات خدا بر شما تلاوت میشود و اشعه آن پیدرپی میتابد و پیوسته شما را روشن و آگاه میسازد
و نیز رسول خدا در رأس اجتماع بعنوان سرپرست این مکتب قرار گرفته که از برکات تعلیمات و اخلاق نیکوي او بهرهمند میشوید
دیگر چه اندیشه و جاذبهاي میتواند شما را بکفر بکشاند.
آري بسیار زشت و ناپسند است که با حاضر بودن اسباب ایمان و با بودن پیغمبري که مردم را بایمان میخواند کفر بر ایمان چیره
شود.
لذا سزاوار است که بریسمان خدا چنگ زده و باو پناهنده شوید و بآنچه اهل کتاب میگوید گوش فرا ندهید زیرا تنها کسانی که
بخدا تمسک جویند در ص: 289
زمره اهل ایمان و تقوي بوده و بطور حتم در دنیا کامیاب گشته و بسعادت دو جهان نائل خواهند شد لذا میفرماید:
اي جماعت انصار چگونه پس از قبول اسلام کافر میشوید و از دین باز میگردید و چگونه مطیع دستورات مخالفان قرار میگیرید و
حال آنکه شما در دامان وحی قرار گرفتهاید و آیات الهی و قرآن کریم که بر وحدانیت خدا و حقانیت نبوت پیامبر اسلام دلالت
دارند بر شما خوانده میشود و رسول خدا که نمونه کامل آیات و مبیّن وحی و راهنماي حق و صراط مستقیم در میان شما بسر
میبرد و شما را رهبري میکند.
آیا میسزد شما پیروي هواهاي نفسانی گشته و تابع عدهاي باشید که هم خود گمراه و خارج از جاده حقند و هم میخواهند شما را
گمراه سازند و در پایان سفارش میکند که براي نجات از وسوسههاي شیطانی دشمنان بدامن لطف خدا و بآیات قرآن چنگ بزنند
لذا میفرماید:
هر کس بخدا و دین او تمسک جوید و پناه ببرد براه راست رهبري شده و هرگز گمراه نمیشود.
از این آیه مبارکه استفاده میشود که تبعیت از کتاب و سنت در راهنمائی هر حقی کافی بوده و هر گونه گمراهی و ضلالت را از
بین میبرد.
(101)
ص: 290
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 290
کی شما کافر شوید از هیچ رو بر شما چون خوانده شد آیات او
هم بود ما بینتان پیغمبرش هر زند بر ذیل حق چنگ اندرش
صفحه 141 از 225
پس هدایت یافت او بر راه راست خاصه گر حقش براه راست خواست
(101)
شأن نزول .... ص : 290
ابن عباس در باره شأن نزول این آیه مبارکه چنین میگوید:
در زمان جاهلیت بین قبیله اوس و خزرج هر چند وقت جنگ و جدالی واقع میشد و خسارات جانی و مالی بیکدیگر وارد میساختند
حتی پس از ظهور اسلام نیز اگر این دو طایفه در مجلسی با هم مینشستند زمان جاهلیت را بیاد میآوردند و بستیز و جنگ
میپرداختند سپس این آیه نازل گردید.
ولی باعتقاد حسن بصري این آیه در باره مشرکین عرب نازل شده است لیکن صاحب روض الجنان از قول زید بن اسلم پس از نقل
جریان مفصلی میگوید این آیه در باره شماس بن قیس که یک مرد یهودي و بسیار حسود و کینهتوز بود أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 6، ص: 291
و موجب اختلاف بین اوس و خزرج شده بود نازل گشته است.
و بقول بعضی از مفسرین.
ثعلبۀ بن غنم و اسعد بن زراره که از قبیله اوس و خزرج بودند روزي در باره افتخاراتی که پس از اسلام به قبیله آنان نصیب شده
بود با هم بمشاجره پرداختند تا کار بجائی رسید هر دو قبیله از جریان امر آگاه شدند و دست باسلحه کرده و در برابر یکدیگر قرار
گرفتند.
خبر به پیغمبر رسید فورا در محل حادثه حاضر گشته و با بیانات خاص خود بوضع خطرناك موجود خاتمه دادند و مجددا صفا و
صمیمیت را در بین آنان برقرار نمودند در اینجا بود که آیه شریفه وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ ... نازل گشته و مسلمانان را باتحاد دعوت نمود.
لیکن سیوطی نسبت باین آیه شأن نزولی نقل نکرده است.
ص: 292
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 292
قوله تعالی وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ رسل- بکسر اول در اصل بمعنی برخاستن با تأنی است و رسول بمعنی برخاسته و گاهی رسول بمعنی پیام
اطلاق میشود چنانکه شاعر میگوید:
الا ابلغ ابا حفص رسولا:
و گاهی هم رسول بشخص پیام آور گفته میشود صاحب اقرب الموارد مینویسد:
رسول- اسم است بمعنی رسالت و اصل آن مصدر است و بمعنی مرسل و فرستاده شده نیز آمده است.
و در اطلاق قرآن بمعنی فرستاده و پیامآور است چنانکه در آیه 144 سوره آل عمران میفرماید:
وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ:
جمع رسول رسل است چنانکه در آیه 253 سوره بقره میفرماید:
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ:
صفحه 142 از 225
و از این ماده است:
، مرسل- بفتح سین اسم مفعول بمعنی فرستاده شده چنانکه در آیه 75 سوره اعراف میفرماید: أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 6
ص: 293
أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ:
مرسل- بکسر سین اسم فاعل بمعنی فرستنده و رها کننده است چنانکه در آیه 2 سوره فاطر میفرماید:
وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ و جمعش مرسلون است چنانکه در آیه 45 سوره قصص میفرماید:
وَ لکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ:
رسالت- بکسر اول بنا بگفته قاموس و اقرب بمعنی پیام است چنانکه در آیه 79 سوره اعراف میفرماید:
یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَۀَ رَبِّی و جمعش رسالات است چنانکه در آیه 62 سوره اعراف میفرماید:
أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی:
ارسال- بمعنی فرستادن است چنانکه در آیه 33 سوره توبه میفرماید:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِینِ الْحَقِّ:
و این ماده در آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی تسلّط چنانکه در آیه 83 سوره مریم میفرماید: )
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ:
2) بمعنی برانگیختن چنانکه در آیه 79 سوره نساء میفرماید: )
وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا:
3) بمعنی گشودن چنانکه در آیه 2 سوره ملائکه میفرماید: ص: 294 )
وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ:
4) بمعنی ظهور کردن چنانکه در آیه 27 سوره قمر میفرماید: )
إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَۀِ فِتْنَۀً لَهُمْ:
یعنی ما براي امتحان آنها ناقه صالح را ظاهر ساختیم.
5) بمعنی روانه ساختن چنانکه در آیه 53 سوره شعراء میفرماید: )
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدائِنِ حاشِرِینَ:
6) بمعنی رهائی از عذاب چنانکه در آیه 17 سوره شعراء میفرماید: )
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ:
خداوند بموسی و هارون فرمود بجانب فرعون روید و بگوئید ما آمدهایم تا طایفه اسرائیل را از رنج و عذاب رها سازي و ما را از
مصر به فلسطین بفرستی.
7) بمعنی فرو فرستادن چنانکه در آیه 11 سوره نوح میفرماید: )
یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً:
ص: 295
توضیحات .... ص : 295
صفحه 143 از 225
قوله تعالی قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ:
1) در اینکه خداوند متعال در این آیه شریفه اهل کتاب را مورد خطاب قرار نداده و نفرموده: )
یا اهل الکتاب و بلکه پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله را مورد خطاب قرار داده یک نوع استخفافی است نسبت به اهل کتاب که
شایسته خطاب نیستند زیرا آنها با مشاهده آیات و معجزات از راه عناد و عصبیت حق را پذیرا نبودند چنانکه در آیاتیکه اهل کتاب
مورد خطاب قرار گرفته یک نوع تلطّفی است که موجب تحریص و ترغیب آنان بر ایمان میشود.
و مراد از اهل کتاب در این آیه بنا بعقیده بعضی از مفسرین تنها یهود است و بنا بگفته بعضی از علماء مراد یهود و نصاري هر دو
میباشد.
یعنی اي پیامبر گرامی بآنان بگو با اینکه شما اهل کتاب و داراي نبوت و وحی میباشید چرا باین آیات کافر میشوید و چرا این
رسالت مشهور را نفی میکنید؟ و مقصود از آیات در این آیه مبارکه بنظر بعضی از مفسرین آیات و نشانههائی است که در تورات
در باره پیغمبر اسلام آمده است و یا بنظر برخی از علماء تفسیر مجموعه آیات و معجزاتی است که به پیامبر اکرم نازل گردیده و
حقانیت او را ثابت میکند.
ولی علامه طباطبائی در تفسیر المیزان مینویسد:
مراد از آیات در این آیه شریفه بقرینه وحدت سیاق حلیت طعام قبل از ص: 296
نزول تورات و همچنین قبله بودن کعبه در دین اسلام است در هر حال چون اهل کتاب در این باره توجیه و دلیل ندارد باید
بیندیشند و از کفرشان باز گردند و اگر باز نگشتند بدانند که خدا باعمال قلبی و نفسی و جوارحی آنان آگاه است چنانکه در آیه
18 سوره الحاقه نیز فرموده است:
لا تَخْفی مِنْکُمْ خافِیَۀٌ و میداند که شما دانسته و فهمیده حق را انکار کرده و از روي عناد و لجاجت آن را بر دیگران میپوشانید.
2) قوله تعالی قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ: )
تکرار خطاب یا اهل الکتاب تعلیل و توصیف و تعظیم مسؤولیت مورد انکار و استفهام است و در اینکه مراد از اهل کتاب در این
آیه مبارکه کیانند و چگونه مردم را از راه خدا و پذیرفتن دین اسلام باز میداشتند.
مفسرین اقوال مختلفی را نقل کردهاند:
1) بنظر زید بن اسلم منظور از اهل کتاب که مردم را منحرف میساختند یهود است که قبیله اوس و خزرج را با ذکر جنگهاي )
جاهلی تحریک نموده و بجان هم میانداختند تا بلکه بدینوسیله آنها را بدین اسلام بدبین کرده و از راه خدا باز دارند.
2) بعقیده حسن مراد از اهل کتاب که مردم را از راه خدا باز میداشتند یهود و نصاري است زیرا با اینکه اوصاف پیامبر اسلام را در )
کتب آسمانی خود خوانده بودند مردم را از دین اسلام و نبوت رسول اکرم منحرف میساختند و میگفتند آن محمّدي صلی اللّه
علیه و آله که ما وصف او را در تورات و انجیل خواندهایم و پیامبران ما را بآن بشارت دادهاند این محمّد صلی اللّه علیه و آله نیست
و با تحریف کتب آسمانی مردم را از پذیرفتن دین اسلام باز میداشتند چنانکه از اصمّ نیز این قول را نقل کردهاند. أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 6، ص: 297
و مراد از من آمن بنا بنوشته تفسیر منهج الصادقین عمار یاسر و رفقاي او بودند که یهودیان آنان را بکیش خود دعوت میکردند.
3) مفسرین جمله وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ را سه جور معنی کردهاند: )
1) یعنی هر کس بکتاب و آیات و دین او چنگ زند. )
2) یعنی هر کس با عبادت خدا از بندگی دیگران ورزیده و کسی را در عبادت شریک او قرار ندهد. )
3) یعنی کسیکه با ایمان بخدا و رسولش از کفر و هلاك خودداري کند مقصود آن است که بناموسی که تخلّف نمیپذیرد و خطا )
صفحه 144 از 225
نمیکند راه یافته و براه یگانهاي که بحق جاودانی میرسد در آمده و چون در طریقی که انحراف و کجی ندارد پیش میرود بخیر و
صواب دست یافته است در همان حال که اهل کتاب جویاي راه کجند این راه راست در دسترس مؤمنان قرار گرفته است و هرگز
شایسته نیست که آن را فرو گذارند و بمشورت با مخالفان خود رو کنند.
تفسیر نمونه در ذیل این آیه مینویسد:
یکی از نکات جالب توجه در این آیه و آیه قبل این است که چون روي سخن در این دو آیه بمؤمنان است لذا خطاب بدون واسطه
و بدون کلمه قل صورت گرفته است برخلاف دو آیه قبل که روي سخن در آنها به یهود بود خطاب بالواسطه یعنی با ذکر کلمه قل
انجام گرفته است و این نشانه نهایت لطف و رحمت خداوند نسبت به بندگان با ایمان است.
ص: 298
روایات .... ص : 298
1) عبد اللّه بن جعفر از هارون بن مسلم از مسعدة بن صدقه از حضرت جعفر بن محمّد علیهما السّلم روایت کرده که آن حضرت )
فرمود:
خدا لعنت کند کسانی را که در دین خود جدال را فرا گرفتند تا حق را بباطل بلغزانند و آن را باطل و مقهور گردانند.
2) امام جعفر صادق علیه السّلم از رسول خدا روایت کرده و میفرماید: )
هر که از بندگانم بمن اطاعت کند او را بغیر خود وا نمیگذارم و هر بندهاي که از دستورات من سرپیچی کند بخودش وا میگذارم
و پروا ندارم در کدام وادي هلاك گردد سپس فرمود خداوند متعال میفرماید هر که مرا بشناسد و نافرمانی کند مسلّط میکنم بر او
کسی را که مرا نمیشناسد.
3) از امام جعفر صادق علیه السّلم روایت شده که پیغمبر اکرم فرمود: )
ایمان بآراستن خود و آرزوها درست نمیشود بلکه ایمان آن است که صاف و خالص باشد و اعمال شخص آن را نشان دهد.
ص: 299
تجزیه و ترکیب .... ص : 299
قوله تعالی قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ نداء با واسطه قل در این آیه و آیه بعد اشعار باعراض دارد چنانکه نداي بیواسطه در دو آیه بعد توجه
و لطف ندا دهنده را میرساند.
لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ:
استفهام توبیخی و پرسشی از دلیل و علّت فعل اهل کتاب است شاید بخود آیند و اللّه شهید حال است براي ضمیر تکفرون.
کلمه سبیل که بمعنی راه و طریق است هم مذکر و هم مؤنث بکار برده میشود تبغونها عوجا حال است از ضمیر تصدون.
جمله ان تطیعوا بجاي لا تطیعوا شرط و جوابش یردّونکم میباشد کیف تکفرون استفهام انکاري و اعجابی است وَ أَنْتُمْ تُتْلی عَلَیْکُمْ
جمله حالیه است ضمیر منفصل انتم تأکید و شخصیت ایمانی مخاطبین را مینمایاند. هدي فعلی ماضی مجهول لزوم و تحقق را
میرساند.
ص: